کد مطلب:280077 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:543

حضرت مهدی صاحب الزمان
(كمال الدین و اكمال النعمة ج 3 ص 331):

عن عبدالله بن بكیر عن عمرو بن الاشعب قال: سمعت اباعبدالله (ع) یقول: اترون الامر الینا فضعه حیث نشاء؟ كلا والله انه لعهد من رسول الله (ص) الی رجل فرجل حتی ینتهی الی صاحبه.

بنقل از عبدالله بن بكیر از عمرو بن اشعب گفت: از حضرت امام صادق (ع) شنیدم می فرمود: آیا نمی بینید امر را بسوی ما كه هر كجا بخواهیم می گذاریم؟ هرگز بخدا قسم آن عهدی از حضرت رسول اكرم (ص) از مردی پس از مردی تا به صاحب آن برسد.

(كمال الدین واتمام النعمة ص 339):

عن محمد بن ابی نصر عن عقبة بن جعفر قال: قلت لابی الحسن الرضا (ع): قد بلغت ما بلغت و لیس لك و لد فقال یا عقبة بن جعفر ان صاحب هذا الامر لا یموت حتی یری من بعده.

بنقل از محمد بن ابی نصر از عقبة بن جعفر گفت: به حضرت امام رضا (ع) عرض كردم شما به سنی رسیده اید در حالی كه فرزندی برای شما نیست فرمود: ای عقبه من جعفر همانا صاحب این امر نمی میرد تا فرزند پس از خود را ببیند.



[ صفحه 432]



(كمال الدین و اتمام النعمة ص 405):

عن حماد بن عمر و عن الامام جعفر بن محمد عن ابیه عن جده عن علی بن ابیطالب فی حدیث طویل فی وصیة النبی (ص) یذكر فیها ان رسول الله (ص) قال له: یا علی و اعلم ان اعجب الناس ایمانا و اعظمهم یقینا قوم یكونون فی آخرالزمان لم یلحقوا النبی و حجب عنهم الحجة فامنوا بسواد علی بیاض.

بنقل از حماد بن عمرو از حضرت امام صادق (ع) از پدر و جد بزرگوارش (ع) از حضرت امیرالمؤمنین (ع) در ضمن حدیثی طولانی در وصیت حضرت رسول خدا (ص) كه در آن وصیت به امیرالمؤمنین (ع) فرمود: یا علی بدانكه از همه مردم ایمان كسانی از همه ی عجیب تر و یقینشان از همه بزرگتر است كه در آخرالزمان نه به پیغمبر (ص) ملحق شده اند و حجتشان از ایشان مخفی باشد ولی ایمان به نوشته داشته باشند.

(بحار ج 51 ص 17):

عن الحسن بن الحسین العلوی قال: دخلت علی ابی محمد (ع) بسر من رأی فهنأته بسیدنا صاحب الزمان (ع) لما ولد.

بنقل از حسن بن حسین علوی گفت: بخدمت حضرت امام حسن عسكری (ع) در سامرا هنگامی حضرت مهدی (ع) متولد شده بود برای عرض تهنیت و تبریك رسیدم.

(وسائل الشیعه ج 18 ص 42):

عن بن اذنیة عن غیر واحد، عن أحدهما (ع) قال: لا یكون العبد مؤمنا حتی یعرف الله و رسوله (ع) و الأئمة (ع) كلهم امام زمانه و یرد الیه و یسلم له الحدیث.

بنقل از ابن اذنیه (ره) از جمعی از حضرت امام باقر (ع) یا امام صادق (ع) فرمود: بنده مؤمن نخواهد بود تا آنكه خدا و رسولش (ص) وهمه ی ائمه و امام زمان (ع) خود را بشناسد وامر خود را به آن حضرت رد و تسلیم نماید الحدیث.

(وسائل الشیعه ج 18 ص 44):

عن زرارة (رض) عن ابی جعفر (ع) فی حدیث الأمامة قال: أمالو أن رجلا قام لیله و صام نهاره و تصدق بجمیع ماله و حج جمیع دهره و لم یعرف ولایة ولی الله



[ صفحه 433]



فیو الیه و یكون جمیع أعماله بدلالته الیه ما كان علی الله حق فی ثوابه: و لا كان من اهل الایمان.

بنقل از زراره (رض) از امام باقر (ع) در حدیث امامت فرمود: اگر كسی تمام شبهای خود را به نماز و تمام روزهایش را به روزه بگذراند و تمام مال خویش را صدقه دهد و همه عمر خود را حج گذارد ولی ولایت ولی خدا (ع) را نشناسد و دوستش ندارد و همه كارهای خود را به راهنمائی او انجام ندهد. بر خدا حق ثوابی ندارد و در زمره اهل ایمان بشمار نخواهد آمد.

(وسائل الشیعه ج 18 ص 45):

عن سدیر عن ابی جعفر (ع) قال فی حدیث: انما كلف الناس ثلاثة: معرفة الائمة، و التسلیم لهم فیها ورد علیهم، و الراد الیهم فیما اختلفوا فیه.

بنقل از سدیر از امام باقر در ضمن حدیثی فرمود: همانا مرد به سه چیز مكلفند: به شناخت امامان (ع) و در آنچه بر آنها وارد می شود تسلیم امامان گردند و در اختلافات خود رجوع به امامان (ع) كنند.

(وسائل الشیعه ج 18 ص 47):

عن ابی عبدالله (ع) قال: نحن أصل كل خیر، و من فروعنا كل بر، و عدونا اصل كل شر، و من فروعهم كل قبیح و فاحشة.

امام صادق (ع) فرمود: ما اصل و ریشه ی هر خوبی هستیم و هر نیكی از فروع ما می باشد و دشمنان ما اصل و ریشه همه شرها و بدیهایند و هر كار زشت و قبیحی از فروع آنها است.

(وسائل الشیعه ج 18 ص 85):

عن أبی عبدالله (ع) قال: و الله ما جعل الله لأحد خیرة فی اتباع غیرنا و ان من وافقنا خالف عدونا، و من وافق عدونا فی قول او عمل فلیس منا و لا نحن منهم.

امام صادق (ع) فرمود: بخدا قسم خدا اختیار به كسی نداده در پیروی كردن از غیر ما پس هر كس با ما موافق باشد با دشمنان ما مخالفت ورزیده و هر كه با دشمنان ما در گفتار و كردار موافقت كند از ما نیست و ما نیز از او نیستیم.



[ صفحه 434]



(وسائل الشیعه ج 18 ص 132):

عن امیرالمؤمنین (ع) قال: ان الله طهرنا و عصمنا و جعلنا شهداء علی خلقه، و حجته فی أرضه، و جعلنا مع القران و القران معنا لا نفارقة و لا یفارقنا.امیرالمؤمنین (ع) فرمود: همانا خدا ما را پاك و معصوم قرار داد و ما را شاهد و گواه بر خلق خود و حجت در روی زمین گردانید، و ما را با قرآن كریم و قرآن كریم را با ما قرار داد كه ما از قرآن شریف و قرآن شریف از ما جدا نمی شود.

(بحار ج 52 ص 111 و كمال الدین و تمام النعمه ج 2 ص 13 واثبات الهداة ج 3 ص 442 و اصول الكافی ج 1 ص 336):

عن یمان التمار قال: كنا عند ابی عبدالله (ع) جلوسا فقال لنا: ان لصاحب هذا الامر غیبة، المتمسك فیها بدینه كالخار للقتاد ثم قال هكذا بیده: فایكم یمسك شوك القتاد بیده؟ ثم اطرق ملیا، ثم قال: ان لصاحب هذا الأمر غیبة، فلیتق الله عبد و لیتمسك بدینه.

بنقل از یمان تمار گفت: ما در محضر حضرت امام صادق (ع) نشسته بودیم به ما فرمود: همانا صاحب این امر (ع) را غیبتی باشد كه هر كس در آن غیبت بدین خود تمسك جوید مانند كسی باشد كه خرط قتاد كند (درخت خاردار كه نیش خارهایش رو بپائین باشد و كسی از پایین ببالای آن دست بكشد) سپس فرمود: اینگونه دست خود را بر روی خارها بكشد پس كدام یك از شما تواند كه خار آن درخت را با دست نگهدارد؟ پس از آن مدتی سر مبارك را به پایین داشت آنگاه فرمود: همانا صاحب این امر غیبتی دارد باید بنده از خدا بترسد و بدین خود متمسك باشد.

(بحار ج 52 ص 150 و اصول الكافی ج 1 ص 336):

عن علی بن جعفر عن ابیه عن جده عن علی بن جعفر عن اخیه موسی بن جعفر (ع) قال: اذا فقد الخامس من ولد السابع فالله الله فی ادیانكم لا یزیلكم عنها احد یا بنی انه لابد لصاحب هذا الامر من غیبة حتی یرجع عن هذا الامر من كان یقول به انما هی محنة من الله عزوجل امتحن بها خلقه لو علم اباؤكم و اجدادكم دینا اصح من هذا لا تبعوه قال: فقلت: یا سیدی من الخامس من ولد السابع؟ فقال: یا ینی، عقو لكم تصغر عن هذا و احلامكم تضیق عن حمله و لكن ان



[ صفحه 435]



تعیشوا فسوف تدركونه.

فرمود: هنگامی پنجمین از فرزندان هفتمین مفقود گردد. خدا را خدا را دین خودتان مبادا كسی شما را از دین خود بلغزاند ای پسر جانم ناگزیر صاحب این امر غیبتی دارد كه حتی قائلین بوجود صاحب الامر (ع) از عقیده خود برمی گردند همانا دین؟؟ است از خدای عزوجل كه خلق خود را بوسیله آن آزمون می كند اگر پدران و اجداد شما دینی صحیحتر از دین می یافتند متابعت از آن می كردند. گفت: من عرض كردم: پنجمین فرزند از هفتمین كیست؟ فرمود: ای پسرم عقلهای شما از درك این كوچكتر است و افكار شما توان تحمل آنرا ندارد ولی اگر زنده بمانید آنرا ادراك می كنید.

(اثبات الهداة ج 3 ص 444 و بحار ج 51 ص 146 و اصول الكافی ج 1 ص 338):

عن محمد بن مسلم قال: سمعت اباعبدالله (ع) یقول: ان بلغكم عن صاحب هذا الامر غیبة فلا تنكروها.

بنقل از محمد بن مسلم (ره) گفت: از امام صادق (ع) شنیدم می فرمود: اگر بشما از صاحب این امر (ع) خبر غیبتی برسد منكر آن نشوید.

(بحار ج 51 ص 43 و كشف الغمه ج 2 ص 475):

عن الرضا (ع) قال: الخلف الصالح من ولد ابی محمد الحسین بن علی و هو صاحب الزمان و هو المهدی.

امام رضا (ع) فرمود: خلف صالح از فرزندان امام ابی محمد حسن بن علی عسكری صلوات الله و سلامه علیهما و صاحب الزمان و مهدی (ع) است.

(اثبات الهداة ج 3 ص 442 و اصول الكافی ج 1 ص 337):

عن سدیر الصیرفی قال: سمعت اباعبدالله (ع) یقول: ان فی صاحب هذا الامر شبها من یوسف (ع) قال: قلت له: كأنك تذكره حیاته او غیبته؟ قال: فقال لی: و ما ینكر من ذلك هذه الامة اشباه الخنازیر، ان اخوة یوسف (ع) كانوا اسباطا اولاد الانبیاء تاجروا یوسف، و بایعوه و خاطبوه و هم اخوته و هو اخوفهم فلم یعرفوه حتی قال: «انا یوسف و هذا اخی» فما تنكر هذه الأمة الملعونة ان یفعل الله عزوجل بحجته فی وقت من الأوقات كما فعل بیوسف. الحدیث.



[ صفحه 436]



بنقل از سدیر صیرفی گفت: از حضرت امام صادق (ع) شنیدم می فرمود: همانا صاحب این امر (ع) شباهتی به یوسف (ع) دارد عرض كردم: گویا زندگی یا غیبت او را در نظر آورده اید؟ فرمود: آن انكاری كه همانندهای خوكها از این امت می كنند. همانا برادران یوسف (ع) اسباط و نوادگان و اولاد پیغمبران بودند یوسف (ع) را وسیله تجارت خود قرار دادند و او را فروختند و به او خطابها كردند در حالی كه برادرانش بودند و او هم برادرانشان بود و او را نشناختند تا وقتی كه یوسف (ع) فرمود: «من یوسفم واین برادر من است» پس انكار می كنند این امت لعنت شده كه خدای عزوجل بوسیله حجت خود انجام دهد در وقتی از اوقات همچنانكه بوسیله یوسف (ع) كرد. الحدیث.

(بحار ج 51 ص 33 و اصول الكافی ج 1 ص 333):

عن الحسن بن محبوب (ره) عن بن رثاب عن ابی عبدالله (ع) قال: صاحب هذا الامر رجل لا یسمیه باسمه: الا كافر.

بنقل از حسن بن محبوب (ره) از ابن رئاب از امام صادق (ع) فرمود: صاحب این امر مردی باشد كه نام اصلی او را یاد نمی كند مگر كافر.

(بحار ج 51 ص 145):

عن السید بن محمد الحمیری فی حدیث طویل یقول فیه: قلت للصادق جعفر بن محمد (ع): یابن رسول الله (ص) قد روی لنا اخبار عن آبائك (ع) فی الغیبة و صحبة كونها فاخبرنی بمن تقع؟ فقال (ع): ستقع بالسادس من ولدی و الثانی عشر من الائمة الهداة بعد رسول الله (ص) اولهم امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) و آخرهم القائم بالحق بقیة الله فی ارضه صاحب الزمان و خلیفة الرحمان و الله لو بقی فی غیبته ما بقی نوح فی قومه لم یخرج من الدنیا حتی یظهر فیملأ الأرض قسطا و عدلا كما ملئت جورا وظلما.

بنقل از سید بن محمد حمیری در ضمن حدیث طولانی كه گفت: به حضرت امام صادق (ع) عرض كردم: یابن رسول الله (ص) اخباری از پدران بزرگوار شما در مورد غیبت وصحت تحقق آن به ما رسیده به من خبر دهید كه در كدام شخص این غیبت واقع می گردد؟ فرمود: به ششمین فرزندم كه دوازدهمین امام (ع) پس از حضرت



[ صفحه 437]



رسول اكرم (ص) واقع می شود كه اول آن ائمه حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب و آخرشان حضرت قائم (ع) بر حق بقیة الله در زمین صاحب الزمان و خلیفه خدای رحمان صلوات الله و سلامه علیهم می باشند بخدا قسم اگر در غیبت خود مانند خود نوح (ع) در قومش باقی بماند از دنیا بیرون نمی رود تا ظاهر شود و زمین از عدل و داد پر كند چنانكه از ظلم و جور پر شده باشد.

(بحار ج 51 ص 151):

عن العباس بن عامر قال: سمعت اباالحسن موسی (ع) یقول: صاحب هذا الامر یقول الناس لم یولد بعد.

بنقل از عباس بن عامر گفت: از حضرت امام ابوالحسن موسی الكاظم (ع) شنیدم می فرمود: در مورد صاحب این امر (ع) مردم می گویند: هنوز متولد نشده است.

(یوم الخلاص ص 67):

قال البخاری: ان الاحادیث فی صاحب الزمان، الغائب عن العیان، الموجودة فی كل الازمان، كثیرة متضافرة. و اصحابه قد خلصوا من الریب و سلموا من العیب و اخذوا بطریق الهداة و سلكوا من طریق الحق الی التحقیق و به ختمت الخلافة و الأمامة، و هو امام منذ وفاة ابیه الی یوم القیامة، یدعو الناس الی ملته، و هی ملة النبی (ص).

بخاری گوید: همانا احادیث درباره ی صاحب الزمان (ع) كه از دیدگان نهان و موجود در همه ی زمانها است بسیار و بی شمار می باشد و یارانش از ریب و شك خالص شده و از عیب و نقص سالمه و راه هدایت در پیش گرفته و از طریق حق به تحقیق رسیده اند و خلافت و امامت بوجود او ختم گشته و او از زمانی كه پدر بزرگوارش (ع) رحلت فرمود تا روز قیامت امام و رهبر است و مردم را به ملت خود كه همان ملت حضرت رسول اكرم (ص) است دعوت می فرماید.

(منتخب الاثر ص 319):

ینابیع المودة عن نوف انه قال: رأیة المهدی فیها مكتوب البیعة لله.

در كتاب ینابیع الموده از نوف بكالی روایت كرده كه در پرچم حضرت مهدی نوشته شده است بیعت برای خدا.



[ صفحه 438]



(منتخب الاثر ص 319):

كمال الدین: انه یكون فی رایة المهدی الرفعة لله عزوجل.

در كتاب كمال الدین روایت شده كه در پرچم مهدی (ع) نوشته شده رفعت و عظمت برای خدای عزوجل است.

(منتخب الاثر ص 319):

بحارالأنوار: عن السید علی باسناده الی كتاب الفضل بن شاذان قال روی انه یكون فی رایة المهدی اسمعوا و اطیعوا.

در كتاب بحارالانوار از سید علی باسنادش از كتاب فضل بن شاذان روایت شده كه در پرچم حضرت مهدی (ع) است بشنوید و اطاعت كنید.



[ صفحه 439]